از زمانيكه انسان پا به عرصه وجود گذاشت ، تنوع در رفتار ، افكار ، احساسات و نگرشهاي او چيزي بود كه همواره جلب توجه كرده است . تنوع در ويژگي هاي شخصيتي موجب گرديده است كه هر يك از افراد بشر شخصيت منحصر به فردي داشته باشند حتي در بين دوقلوهاي همزاد كه ظاهرا شبيه به هم هستند ، اين تفاوت و افتراق در ويژگي هاي شخصيتي آنها كاملاً آشكار است از آنجا ئي كه دوران نوجواني يكي از مهمترين مراحل زندگي بشري است با اين وجود، مرحله اي پر كشمكش و گاه دشواري در زندگي است چرا چنين است؟ اولين و آشكار ترين پاسخ اين است كه نوجواني و بخصوص سالهاي اول نوجواني قبل از هر چيز ، دوران تغييرات جسماني ، رواني و شناختي و نيز تغيير در الزامات اجتماعي است اين نا عادلانه است كه درست زماني كه نوجوان با سرعت بي سابقه اي بلوغ جسماني را مي گذراند ، اجتماع از او مي خواهد در مستقل باشد ، روابطش را با همسالان و بزرگسالان تغيير دهد و سازگاري جنسي و آمادگي شغلي داشته باشد.( رشد و شخصیت کودک، مترجم، شهید یاسایی، سال 1370، صفحه531) نوجوان علاوه بر كنار آمدن با همه اين تغييرات رشدي بايد بكوشند تا هويتي براي خود كسب كنند . پاسخي براي اين سوال بيابند كه من كيستم ؟ (رشد شخصيت كودك،مترجم ، مهشيد ياسايي، سال 1370 ، صفحه 531)
انگيزه تحقيق :
از آنجايي كه مطالعات اجتماعي نشان مي دهد كه بيشترين بزهكاران آسيب ديدگان بهنجار يك جامعة نابهنجارند يعني افرادي كه از نظر رواني ، طبيعي و بهنجارند ولي بعلت شرايط جامعه نا بهنجار دست به بزهكاري مي زنند و نيز جمعيت كثيري از افراد كشورمان را نوجوان تشكيل مي دهند كه آينده سازان جامعه محسوب مي گردند.
بنابراين رسيدگي به امور و مسايل آن بايد از اولويت خاصي برخوردار باشد . با توجه به اينكه عده كثيري از نوجوانان جامعه كه در آيندة نه چندان دور بايد از نيروي آنها جهت سازندگي كشور استفاده شود تحت عنوان افراد مجرم و بزهكار در كانونهاي اصلاح و تربيت بسر می برند. بنابراين مطالب فوق محقق را بر آن داشت تا بررسي و مقايسه بين ويژگي هاي شخصيتي نوجوانان بزهكار پسر با نوجوانان عادي انجام دهد تا با شناسايي بهتر ويژگي هاي شخصيتي اين گروه بتوان خدمات راهنمايي مشاوره اي بيشتر و مطلوب تري به آنان ارائه دادواين قشر آسيب پذير را با ذكر علل و عوامل بزهكاري ياري نمود .( قائمی، علی، شناخت و هدایت و تربیت نوجوانان و جوانان، سال 1364،ص 85)